پیروزی آن نیست که هر گز زمین نخوری، آن است که بعد از هر زمین خوردنی برخیزی.   مهاتما گاندی

بر طبق رژیمم پیش نمیرم کم میخورم ولی همه چیزمیخورم.

روز شنبه صبح پروازم واسه ایرانه، فعلا واسه دو هفته قرار هست بمونیم ولی شما دعا کنید بشه یک ماه، توی مدتی که ایرانم آپ نمیکنم چون حقیقتا فرصتشو ندارم ولی وقتی برگشتم دختر خوبی میشم و مرتب هم آپ میکنم و هم به دوستانم سر میزنم، حیف که اینجا دوست شیرازی زیاد نداریم و گرنه حتما یه گردهمایی هم در شیراز برگزار میکردیم و کلی خوش به حالمون میشد.
موفق پایدار سلامت باشید، دلم واسه همتون تنگ میشه.
خدا نگهدار 
(در مورد هستی مطلق مطلبی نوشته بودم که مجبور به حذفش شدم) 


گاهی اوقات شده که خیلی دلتنگ خانوادم میشم، گاهی اوقات شده که دلم از خیلی چیز ها گرفته، گاهی اوقات شده که رو سرم پر از علامت سؤال، ولی وقتی به چهره آروم و پر از لبخند حسین نگاه میکنم همه چیز از یادم میره، قلبم پر از شادی و رضایت از زندگی میشه، توی چهار سالی که با حسین زندگی کردم این ارامش رو در نگاهش ندیده بودم و حالا سر شار از غرور و افتخارم، من با تمام وجودم شادی و خوشحالی رو حس میکنم و دلم میخواد بلند فریاد بزنم و از خوشبختی از دوست داشتن از عشق بگم.
چقدر زیباتر و قشنگتر بود اگه میشد همین آرامش رو در زندگی توی ایران هم بدست میاوردیم ولی حیف 

وزن امروزم ۶۲ هست و راضیم از این قضیه، فقط میمونه کوچک کردن شکم که دیگه این ارتباطی به رژیم پیدا نمیکنه و باید با ورزش صافش کنم، البته این به این معنی نیست که رژیم رو بیخیالش میشم

آب ناشتا 
صبحانه شیر با خرما ۱۳۰
نهار  تن ماهی بدون روغن ۴۰۰
م.ن  چای سبز با شکلات  ۵۰
شام  چیکن برگر  ۵۰۰
م،ن سیب و پرتغال ۴۰
جمع کالری ۱۰۲۰
ورزش  ۲۰ دقیقه آیروبیک
شنبه هفته دیگه دارم میرم ایران وکلی هیجان زده ام، چون فکر نمیکردم دیگه به این زودیها برم. حسین یک هفته تعطیل بود یک هفته هم مرخصی گرفت، این دفعه دو هفته ایرانم، دلم واسه پاییز و زمستان شیراز تنگ شده بود اینجا که آدم نمیفهمه تو کدوم فصلی و اصلا سرما چه جوری بوده، جالب اینجاست که هیچ کدوممون هم لباس گرم نداریم حالا باید برم لباس گرم بخرم و پالتو واسه دو هفته ایران بودن.
یکی از خانومهای اینجا وقتی فهمید دارم میرم ایران گفت آدم عاقل جشن اینجا رو ول میکنه و دهه اول محرم میره ایران؟ ولی اون حتما هیچ دلبستگی و یا دلتنگی نسبت به خانوادش نداره که این حرف رو زد چون دیدن خانواده ام ارزش داره به هزارتا از این جشنها، راستش اصلا از حرفش خوشم نیومد بهش گفتم آدم عاقل دیدن خانوادش واسش یه دنیا ارزش داره.
امروز بلاخره ورزش کردم و طلسمش شکسته شد 
آب ناشتا
صبحانه  یه پرتغال ۳۰
نهار  ماکارونی ۵۰۰
م.و  چای سبز با یه تکه شکلات ۵۰
شام  مرغ کنتاکی ۵۰۰
م.و  هلو  ۳۰
جمع کالری ۱۱۶۰
ورزش  ۳۰ دقیقه تردمیل
۳ ست ۲۰ تایی کار با دمبل 
 

این روزا آپ کردنم شده یه روز در میون، شما به بزرگواری خودتون ببخشید، خیلی گرفتارم، دلم میخواست جای کلمه گرفتارم چیز بهتری پیدا میکردم، چون اصلا از این بابت ناراحت نیستم و گرفتاری هست که دوسش دارم واسه همین زیاد با کلمه گرفتاری جور در نمیاد ولی خوب دایره لغاتم محدود شده و چیزی یادم نمیاد.
تحرکم زیادتر از قبل شده ولی ورزشم تقریبا گم شده باید یه زمانی رو حتما واسه ورزش اختصاص بدم.
خیلی وسوسه میشم واسه رژیم اتکینز ولی اگه بخوام عاقلانه به این امر نگاه کنم واسه من خوب نیست، چون من یه مدتی هست که آب بدنم کم شده و از اونجایی که کربوهیدرات خودش عامل اصلی برای نگه داشتن آب در بدن هست، نمیتونم حذفش کنم، و نکته دوم اینکه چون کلسیم بدنم رو با یک یا دو لیوان شیر تأمین میکنم، اینو هم نمیتونم حذف کنم، این شد که از فکر رژیم اتکینز بیرون اومدم و فعلا همون کالری شماری رو ادامه میدم تا یک ماهه دیگه که از همه لحاظ خودم رو آماده کنم، در عین حال هم آرزو میکنم تمام بچه هایی که به این روش روی آوردن موفق بشن و سلامت.
 آب ناشتا
صبحانه یک لیوان شیر با یه خرما ۱۳۰
نهار ۵ قاشق عدس پلو با یه تکه مرغ آبپز ۵۰۰
میان وعده چای سبز 
شام خوراک عدسی  ۳۰۰
میان وعده  شیر و چند تا دونه مغز  ۱۵۰
آب ۶ لیوان 
جمع کالری ۱۰۸۰

نمیدونم چرا دوباره نسبت به رژیم سرد شدم و همش دلم میخواد بخورم، مرسی بچه ها که بهم دلداری دادید که ۱ کیلو چیزی نیست ولی متاسفانه ۱ کیلویی که شما در عرض یک هفته کم میکنید، برای من ۲ ماه طول میکشه و این خیلی ستمه که در عرض ۵ روز برمیگرده، به هر حال اتفاقیه که افتاده، دیروز تصمیم گرفتم به گروه اتکینزیها بپیوندم، ولی خدا رو شکر که اعلام نکردم، چون همون دیروز جا زدم، وای که این کرب ها عجب میچسبه، تا ساعت ۱۰ شب تحمل کردم ولی بعدش نتونستم عجیب دلم چیپس میخواست و پاپکورن که البته با اجازه بزرگتر ها نشستم سیر خوردم و بعدش کلی دعوا با خودم که اراده شکمم ندارم و از این حرفا، تازه تا ساعت ۳ شب هم از وجدان درد خواب به چشم مبارک نیومد.
امروز هم 
صبحانه یک لیوان شیر ۱۱۰
میان وعده  ۱ هویج
نهار  ۸ پلو و خورشت بادمجان ای جان ۶۰۰
میان وعده یه ماگ قهوه ۱۰۰
شام  یه تکه سینه مرغ سرخ شده با یه ظرف سالاد ۶۰۰
جمع کالری  ۱۵۰۰
عکسی که از خودم گذاشتم خوب نشده ولی چون تازه از تنور در اومده بود و مال ۲ ساعت پیش بود میخواستم ببینید 







سلام به همه دوستان، تأخیر یک هفته ای منو لطفا ببخشید.
هر روز به یاد همه دوستان بودم و دلم میخواست بیام و به تک تکتون سر بزنم وخودم هم آپ کنم ولی نمیشد.
کوالامپور حال و هوای دیگه ای داره، اینجا هوا کاملا کریسمسی هست و برای ما که میشه گفت اولین کریسمس زندگیمون رو داریم جشن میگیریم کلی چیزهای دیدنی داره. مردم خوش برخورد و خوشحال اینجا به هر نحوی که بتونن شادیشون رو بروز میدن و همه رو در این شادی سهیم میکنن.
درخت کریسمس و سنتا در مقیاسهای مختلف در مراکز خرید وجود داره و مثل این میمونه که با هم رقابت دارن در انتخاب تزئینات و دکور درختها، خیابانها شلوغ و شهر زنده و مردم خوشحال، الان بهترین موقع هست واسه دیدن مالزی
چیزی که من بخاطرش خیلی هیجان دارم آتش بازی هست با وجود اینکه تا به حال چندین مرتبه تماشاچی بودم هنوز هم غرق هیجان میشم وقتی مراسم آتش بازی رو میبینم.
چند تا عکس از درختها و مردم در این مورد براتون گذاشتم.
 در مورد رژیم هم متاسفانه پایدار نبودم و ۱ کیلو افزایش وزن داشتم که حالا از فردا دوباره شروع میکنم.
پ.ن: عکس سوم، هیراد وروجک مامان هستش که با زور نگهش داشتم حاضر نبود بایسته عکس بگیره، خودم هم توی عکسها نیستم چون خودم دارم عکس میگیرم. من و هیراد تنهایی با هم رفته بودیم گردش علمی و من از موقعیت استفاده کردم.
می خواستم گزارش دیروز رو امروز بنویسم ولی نشد، راستش الان هم تند تند دارم اینو مینویسم چون تا چند ساعت دیگه داریم میریم به یه مسافرت چهار روزه، وقتی برگشتم هم جدولمو اپ میکنم و هم عکس از جایی که رفتم واستون میزارم، اتفاقا دیروز هم کلی عکس از درختهای کریسمس اینجا گرفته بودم واستون بزارم که حالا اونم وقتی برگشتم، روز سه شنبه به تک تکتون سر میزنم.
من هیچوقت نتونستم توی مسافرت دختر خوبی باشم از نظر رژیم ولی ایشالا که این دفعه خوب باشم چون الان وزنم ۶۲ هست و دلم نمیخواد فعلا بالاتر بره.
تا روز سه شنبه خدانگهدار
رادیو بین المللی موسیقی به منظور کشف بهترین صدای جهان در یک نظرسنجی نام ۵۰ صدای برتر جهان را در لیست خود قرار داده است در این لیست نام استاد شجریان  نیز وجود دارد لطفا همه دوستان با رفتن به این سایت به استاد شجریان رای بدهید
http://www.npr.org/templates/story/story.php?storyId=114013402

برای اطلاع بیشتر به این لینک توجه کنید
برای دور اول هم باید به ۵ نفر رآی بدید 
رژیم 
آب ناشتا خوردم
صبحانه  ۱ لیوان شیر با نصف موز  ۱۵۰
نهار  جوجه کباب   ۴۰۰
میان وعده  نصف لیوان شیر با نصف موز  ۱۰۰
شام  استیک با قارچ  ۵۰۰
میان وعده  هندوانه  ۱۰۰
ورزش  
۳۰ دقیقه آیروبیک 
۲۰ دقیقه ورزش شکم
امتیاز امروزم ۱۱ شد 

امتیاز های امروزم رو توی همون جدول مینویسم و جدول دوباره نمیزارم و فقط  تغذیه امروزم رو مینویسم
آب ناشتا 
صبحانه  یه لیوان شیر با یک سوم موز ۱۵۰
نهار  ۵ ق ماکارونی با ۱ ق ماست   ۶۰۰
میان وعده  ۱ ماگ قهوه ، یه کوچولو هندونه، ۵ تا فندق ۱۷۰
شام  یه ظرف بزرگ سالاد ( خیار، گوجه فرنگی، فلفل دلمه، قارچ و ۱ ق آبغوره) ۲۰۰
میان وعده  ۳ تا فندق  ۳۰
جمع کالری  ۱۱۵۰
ورزش 
۳۰ دقیقه آیروبیک 
۳۰ دقیقه  ورزش شکم
۱۵ دقیقه  جاگینگ  

به هر گوشه زندگیم که نگاه میکنم تو حضور داشتی، هر وقت خوشحال بودم و یا پر از غم و اندوه یه دختر مهربون بود که در کنارم باشه ، با شادیهام خندیدی و با ناراحتیهام غمگین بودی، یادم نمیره روزهایی که بخاطر ناراحتی من اشک ریختی و برای برطرف شدن نگرانیام تو دست به نذر و نیاز میزدی که هر چه زودتر غم و ناراحتی من تموم شه، هر وقت تو اوج فشار بودم تو بودی که با اون دلگرمیهات و با حرفات تحملش رو برام اسونتر کردی.
دنیای بچگی من و تو پر از شادی و بازی و قول وقرار بود، با هم دبستان میرفتیم و تو همیشه تو حیاط مدرسه میایستادی تا من دست از شیطنت بردارم و با هم برگردیم خونه،  و چقدر خجالت میکشیدی وقتی معلم و ناظم مدرسه از بی انظباطی من به تو میگفتن.
تو فقط ۲۳ ماه از من بزرگتر هستی ولی مثل یه مادر همه جا و همیشه از من مراقبت کردی و من دلم میخواست یه کاری کنم که دنیات رو واست قشنگتر کنم.
خواهر عزیزم بهت افتخار میکنم  به هوشت  به قدرتت و به مهر و محبتت
بهترین خواهر دنیا سالروز تولدت مبارک 



این جدول رو از وبلاگ شانون جون کپی کردم و از روی همین جدول امتیازمو اعلام میکنم 
روز یک شنبه ساعت ۷ شب استاپ شام بود که من اصلا امشب شام نخوردم فقط ساعت ۹ شب یه سیب خوردم ، نمیدونم امتیاز میگیرم یا نه ولی به خودم ۲ امتیاز دادم چون در هر حال شام نخورده بودم کاری که تا حالا پیش نیومده بود بکنم اونم شام از نوع مرغ کنتاکی 
آب ناشتا خوردم
صبحانه ۱ لیوان شیر ۱۱۰
نهار  ۶ قاشق باقالا پلو با ماهیچه  ۷۰۰
میان وعده  موکا  ۲۰۰
شام نخوردم
میان وعده سیب ۳۰
جمع کالری ۱۰۴۰

جدول امتیاز بندی برای ۳۰ آبان تا ۶ آذر

روز شيريني: بدون شيريني مصنوعي 3 امتياز - تا 30 كالري 2 امتياز- تا 60 كالري 1 امتياز- 60 به بالا منفي يك.

روز شام زود: استاپ ساعت 6، 3 امتياز- ساعت 7، 2 امتياز- ساعت 8، يك امتياز و 8 به بعد امتياز منفي

روز سبزيجات: هر فنجان سبزيجات يك امتياز

روز ورزش: هر يكربع ورزش يك امتياز

روز ناخنك: هر بار ناخنك نزدن يك امتياز

روز لبنيات: هر فنجان لبنيات كم چرب يك امتياز

روز كربوهيدرات: (اينجا منظور برنج و نان و بيسكوييت هست) بدون كربوهيدرات 3 امتياز- تا 50 كالري 2 امتياز- تا 100 كالري 1 امتياز-100 به بالا امتياز منفي

 

شنبه

يكشنبه

2 شنبه

3 شنبه

4 شنبه

5 شنبه

جمعه

 

شيريني

شام زود

سبزيجات

كربو هيدرات

ناخنك

لبنيات

ورزش

امتياز روز خاص هفته

 

    2

     3

    3

 

 

 

امتياز ورزش هر يكربع يك امتياز

 

    1

     5

    3

 

 

 xxxx

آب خوردن 8 تا 12ليوان يك امتياز

 

    1

     1

    1

 

 

 

چاي سبز- هر ليوان 1 امتياز

 

 

     

 

 

 

 

محدوده كالري- يك امتياز- عدم رعايت منفي يك امتياز

 

    1

     1

    1

 

 

 

سركشي –به هر سه نفر يك امتياز

 

    2

     4   

 

 

 

 

نه گفتن- يك امتياز

 

    1

     1

 

 

 

 

يك ليوان شير يا ماست بي چربي روزانه- يك امتياز

 

    1

     1

    1

 

 xxxx

 

جويدن غذا حداقل ده بار در هر لقمه – يك امتياز

 

    1

     1

    1

 

 

 

خوردن آب ناشتا يك امتياز

 

    1

     1

    1

 

 

 

نخوردن بعد از 20 شب – يك امتياز

 

 xxxxx

     1

 

 

 

 

جمع امتياز

 

    11

    19

    11

 

 

 

اینقدر همه چیز خوب و عالیه و اینقدر خوش میگذره  که واسه حفظ تعادل هم شده میریم یه فیلم ایرونی به نام بیست نگاه میکنیم ،   که غم وغصه  تو فیلم  یه کم ما رو بگیره و باعث  تعادل  بشه، تا مبادا شادی خونمون بیش از اندازه بالا بره که کلا فشار خون بالا از هیچ جهاتی خوب نیست .
هر چند که من عاشق بازی پرویز پرستویی هستم و این فیلم هم به همین خاطر دیده شد.
آب ناشتا
صبحانه  نصف لیوان شیر
نهار  ۵ قاشق پلو با خورشت قورمه سبزی
میان وعده  یه ماگ قهوه تلخ با یه دونه شکلات
شام  بیف استروگانف بدون سیبزمینی
میان وعده نصف سیب  نصف لیوان اب پرتغال  یه دونه شکلات
امروز از اون روزایی بود که به شکم مبارکمان نه نگفتیم و گذاشتیم هر چه خواست تناول کند، باشد که خودش به راه راست هدایت شود.
 
از صبح داره بارون میاد، از اون بارونهای استوایی که گاهی خیلی شدید و گاهی هم نم نم، هوا یه کمی خنک شده، از حالا همه جا پر شده از درختهای کریسمس با چراغهای رنگارنگ. 
خدا رو شکر امروز هیراد کلمه امگی رو دیگه نگفت فکر کنم  فراموش کرد و تمام شد.
آب ناشتا
نهار  سالاد ماکارونی  ۳۰۰
میان وعده  چای با بیسکویت  ۱۰۰
شام  ۴ سلایس پیتزا  ۶۰۰
جمع کالری ۱۰۰۰ با احتساب اشتباهات ۱۲۰۰

وقتی خونه رو حسابی تمیز میکنم میشم پر از انرژی و اصلا و ابدا خسته نمیشم مگر اینکه در عرض ۱۰ دقیقه همه چیز به باد بره، و امروز دقیقا این اتفاق افتاد، بعد از ۳ ساعت کار کردن و شستن قالیچه و کف زمین و خشک کردن ... رفتم یه دوش بگیرم، وقتی اومدم بیرون دیدم هیراد گلم رفته سر یخچال و قوطی سس مایونز برداشته و ریخته روی زمین و خودش هم غلط میزنه توش، اونم نه فقط یه تکه از اتاق، بلکه همه جا رو چون لیز میخورد توش و خوشش اومده بود، خدایی شما جای من بودید چه حالی میشدید، خوب من سعی کردم خودمو کنترل کنم و رفتم قوطی سس رو ازش گرفتم و فقط بهش گفتم مامان خیلی کار بدی کردی که این سس رو اینجا ریختی و شروع کردم دوباره تمیز کردن و بعدش هم هیراد رو بردم حمومش کردم چون سر تا پا پر از سس بود، اومدیم بیرون و من مشغول آشپزی شدم و هیراد هم مهر و مداد رنگیهاشو برداشت و منم کاغذ بهش دادم مشغول نقاشی و خودم هم غرق شام درست کردن که دوباره دیدم با مهرش روی دیوار و میز تلوزیون کشیده اینجا بود که دیگه خیلی عصبانی شدم و بهش گفتم مامان مگه تو احمقی، و همین یک کلمه باعث شد که هیراد چپ میره راست میره به من میگه اَمَگی، حالا من هی بهش میگم احمدی، آشپزی و ... تا یادش بره ولی اون بازم میگه امگی ، اینم از امروز من 
خدایا دلم یه مغز پاک کن میخواد تا همین کلمه رو از توی مغزش پاک کنم
رژیمم رو تا عصر رعایت کردم ولی بعدش نه، چون دلم خیلی ساندویچ ژامبون مرغ و گوشت مخلوط با سس مایونز و چیپس فراوون میخواست، این شد که اولش نخوردم و سوپ جو که درست کرده بودم یه ظرف خوردم ولی ارضام نکرد و منم رفتم و یه ساندویچ پر و پیمون واسه خودم درست کردم و خوردم، این اراده ام  منو کشته
آب ناشتا خوردم 
صبحانه  نصف لیوان شیر ۵۵
نهار  تن ماهی شسته شده  ۳۰۰
میان وعده  چای با یه بیسکویت رژیمی  ۳۰
شام  سوپ جو با ساندویچ  ۸۰۰
میان وعده  هنوز کلی جا دارم فکر کنم انواع مغز ها رو بخورم    ؟
ورزش  ۲۰ دقیقه آیروبیک
راستی از همه ممنونم من حالم خیلی خوبه 
خدایا من ناشکر نیستم، همه چیز خوبه، همه چیز عالیه، همه چیز بهترینه،  ولی   چرا من احساس خوبی ندارم، خدایا من همیشه سعی کردم مثبتهای زندگی رو ببینم و نزارم ناراحتی و نا امیدی وارد زندگیم بشه پس حالا چی شده، اعتماد به نفسم کوشش چرا گمش کردم، من که همیشه مواظبش بودم و حتی نمیذاشتم یه خراش برداره، خدایا نزار این حالت در وجودم بمونه، چون منو میترسونه، از خودم دورم. ولی خوب میتونم بزارم گردن گلی خانم هر چی باشه دیوار کوتاه تر از اون پیدا نمی کنم.
اب ناشتا خوردم
صبحانه نصف لیوان شیر با یه خرما ۸۰
نهار  ماکارونی  ۶۰۰
شام  نان و پنیر و گردو ۳۰۰
میان وعده  چند تا دونه پفک و چند تا دونه بادوم ۱۰۰
جمع کالری ۱۰۸۰

از صبح با سردرد از خواب بیدار شدم، این سردرد میگرنی کی میخواد دست از سرم برداره خدا میدونه، هر وقت هم که گلی خانوم بیاد که واویلاست دیگه باید یه دستمال ببندم دور سرم و هی سرم و بکوبم تو دیوار که شاید درده از رو بره، یه کم اروم بگیرم، خلاصه امروز از اون روزاست که سردرد و سر گیجه رو با هم دارم، قربونش برم هیراد هم وضعیت مامان و خوب درک میکنه و دقیقا همون روز واسه اینکه من و سرگرم کنه شیطونیهاش یه جور دیگه میشه از نوع ریختن و پرتاب کردن و پخش کردن و داد زدن، و اینجاست که یه حالی میکنیم باهم کلی خوش میگذره، دوست داشتید شما هم تشریف بیارید، محفل دوستانه هست. خلاصه اینکه امروز بی اشتها هم شده بودم و کل غذام اینا بوده همراه با یه قرص آهن و پروپرانولول و دیپاکین و ۲تا هم پنادول که هیچکدام اثر نداشتن.
آب ناشتا همراه با عسل و لیمو ۱۰
صبحانه یه استکان شیر ۵۰
نهار  ۲ تا برش پیتزا ۳۰۰
میان وعده چای با ۲تا خرما  ۴۰
شام  یه لقمه کوچولو ماهی ۵۰
آب مصرفی ۷ لیوان
ورزش هیچی 
کالری مصرفی ۴۵۰
ساعت ۱۱ شب چند تا بادوم و فندق خوردم

امشب هیراد زود خوابید، من هم کتاب زبان انگلیسی برداشتم تا کمی زبان بخونم، و لپ تاپم هم جلوم باز بود که معنی کلمات را از دیکشنری در بیارم، قبل از شروع کردن، گفتم اول یه سری به یه وبلاگ آشپزی بزنم و واسه نهار فردا یه ایده به ذهنم بیاد که همان شد بلای جان و متاسفانه با یه کلیک اشتباه سر از وبلاگ سیاسی در آوردم و منم که خوره این جور وبلاگام تا بدونم هر کی چی میگه، این شد که انگلیسی رو بوسیدم گذاشتم کنار و از این وبلاگ به اون وبلاگ و مطلب سیاسی خوندن بعدش هم گیر یه وبلاگ خدا نشناس واقعی  افتادم که اونم واسه خودش حکایتی داشت ، خلاصه دردسرتون ندم من با خوندن این همه مطالب غم انگیز فقط اعصابم مدادی شد، که دیگه باید برم بشینم و کلی با مداد پاکن پاکش کنم اونم تازه اگه جاش نمونه، اینه که با عرض پوزش از همه دوستان حوصله نوشتن چی خوردم و چیکار کردم رو ندارم، فقط همین بس که به رژیمم پایبند بودم. دوستون دارم هزار هزار
چقدر روز خوبی بود امروز، از همه چیز راضیم، به تمام اهداف روزانم رسیدم و با اینکه امروز بشور و بساب و بپز و جمع کردن بود ولی هنوز پر از انرژیم. خدایا تو را سپاس میگویم واسه این همه نعمت هایی که به من دادی 
آب ناشتا خوردم
صبحانه  نصف لیوان شیر  ۵۵
نهار  یک تکه ماهی سرخ شده  با ۲ تا قارچ و بچه ذرت کبابی یه کمی سالاد  ۵۰۰
میان وعده  یک لیوان چای با نصف شکلات کیت کت  ۵۰
شام  کله جوش با یک تکه نان  تست ۴۰۰
میان وعده  نصف لیوان شیر با دو تا خرما ۹۰
جمع کالری ۱۰۹۰       ۱۲۰۰
ورزش
۳۰ دقیقه ایروبیک
۳۰ دقیقه دراز نشست در انواع مختلف 

من تصمیم ندارم توی این پستم چیزی راجع به رژیم بنویسم ولی توی وبلاگ دلنوشته های یک زن ایرانی شعری، خوندم که به نظرم بسیار زیبا و پر از محتوا بود،  این شعر را میذارم تا شما هم بخونید و امیدوارم دوست داشته باشید.

می گویند
مرا آفریدند
از استخوان دنده چپ مردی     
به نام آدم
حوایم نامیدند
یعنی زندگی
تا در کنار آدم
یعنی انسان
همراه و هم صدا
باشم 

*
می گویند
میوه سیب را من خوردم
شاید هم گندم را
و مرا به نزول انسان از بهشت
محکوم می نمایند بعد از خوردن گندم
و یا شاید سیب
چشمان شان باز گردید
مرا دیدند
مرا در برگ ها پیچیدند
مرا پیچیدند در برگ ها
تا شاید
راه نجاتی را از معصیتم
پیدا کنند
 
*
نسل انسان زاده منست
من
حوا
فریب خوردۀ شیطان
و می گویند
که درد و زجر انسان هم
زاده منست
زاده حوا
که آنان را از عرش عالی به دهر خاکی فرو افکن


*
شاید گناه من باشد
شاید هم از فرشته ای از نسل آتش
که صداقت و سادگی مرا
به بازی گرفت و فریبم داد
مثل همه که فریبم می دهند
اقرار می کنم
دلی پاک
معصومیتی از تبار فرشتگان
و باوری ساده تر و صاف تر از آب های شفاف جوشنده یک چشمه دارم

*
با گذشت قرن ها
باز هم آمدم
ابراهیم زادۀ من بود
و اسماعیل پروردۀ من
گاهی در وجود زنی از تبار فرعونیان که موسی را در دامنش پرورید
گاهی مریم عمران، مادر بکر پیامبری که مسیح اش نامیدند 
و گاه خدیجه،  در رکاب مردی که محمد اش خواندند

*
فاطمه من بودم
زلیخای عزیز مصر و دلباخته یوسف هم
من بودم
زن لوط و زن ابولهب و زن نوح
ملکه سبا
من بودم و
فاطمه زهرا هم من

*
گاه بهشت را زیر پایم نهادند و
گاه ناقص العقل و نیمی از مرد خطابم نمودند
گاه سنگبارانم نمودند و
گاه به نامم سوگند یاد کرده و در کنار تندیس مقدسم
اشک ریختند
گاه زندانیم کردند و
گاه با آزادی حضورم جنگیدند و 
گاه قربانی غرورم نمودند و
گاه بازیچه خواهشهایم کردند

*
اما حقیقت بودنم را
و نقش عمیق کنده کاری شده هستی ام را
بر برگ برگ روزگار
هرگز
منکر نخواهند شد

*
من
مادر نسل انسان ام
من
حوایم، زلیخایم، فاطمه ام، خدیجه ام
مریمم
من
درست همانند رنگین کمان
رنگ هایی دارم روشن و تیره
و حوا مثل توست ای آدم
اختلاطی از خوب و بد
و خلقتی از خلاقی که مرا
درست همزمان با تو آفرید

*
بیاموز
که من
نه از پهلوی چپ ات
بلکه 
استوار، رسا و همطراز
با تو
زاده شدم 
بیاموز که من
مادر این دهرم و تو
مثل دیگران
زاده من

سروده ای از: لینا روزبه حیدری 
( خبرنگار با سابقه که برای بخش افغانی صدای آمریکا کار می کند.. )


عجب روزی بود امروز، رفتیم پارک پرندگان، یه پارکی که پرنده ها توش آزادن و همه نوع پرنده میبینی، خیلی راه رفتیم  و قرار شد نهار رو توی یه رستوران چینی که همون نزدیکی بود بخوریم، من از وقتی اومدم اینجا حتی رستوران خود مالزیها که حلال خور هستن هم نرفتم چون بوی غذاشون رو دوست ندارم چه رسد به رستوران چینی، البته نه یه بار رستوران چینی رفتم و غذاش هم خدایی بد نبود ولی امروز توی منو غذاش چیکن باربکیو انتخاب کردم گفتم این چیزیه که میشناسم و مرغه دیگه، ولی وقتی واسم اوردن، کاش ازش عکس گرفته بودم یه چیز عجیبی بود، به خودم گفتم ، نیلوفر به دلت بد راه نده چیز خوشمزه ای هست بخور، وقتی لایه روشو باز کردم دیدم گوشتش هم سفید نیست، صورتی ، بازم به خودم دلداری دادم چون خیلی گرسنه بودم و یه تیکه کوچولو گذاشتم دهنم، اصلا از مزش هیچی نگم بهتره ، حالا توی رستورانه این پرنده ها هم میومدن روی میز ها مینشستن که همسری یکی از این پرنده ها رو به من نشون داد گفت ببین غذای تو این پرنده ست، گفتم من که خودم بددل هستم نسبت به این غذا تو دیگه بدترش نکن که همسری گفت دارم اینارو میگم که خودتو مجبور نکنی که بخوری، خلاصه من فقط ۴ تا سیبزمینی سرخ کرده خوردم و هر چی همسری گفت چیز دیگه انتخاب کن بخور ، گفتم نه و اصلا اشتها سوز شدم، این بود از نهارم .
ولی کلا روز خوبی بود خیلی پیاده روی کردم اونم در بین یه جنگل واقعی و پر از پستی و بلندی
 آب ناشتا خوردم
صبحانه یه لیوان شیر با ۲ تا لقمه تخم مرغ نیمرو۱۵۰
نهار  ۴ تا سیب زمینی سرخ کرده۵۰
میان وعده  یه آبمیوه تمشک با یه تکه پیتزا ۲۰۰
شام ماهی سرخ کرده ۴۰۰
جمع کالری ۸۰۰
ورزش 
۳ ساعت پیاده روی

وزن امروزم ۶۳.۵ و از این بابت خیلی خوشحالم، خیلی وقت بود که وزنم روی ۶۴ استاپ شده بود و تکون نمیخورد، بازم میگم که این نخوردن ۵ ساعت قبل از خواب معجزه میکنه چون برای من که این طوری بود الانم نه غذام تغییری کرده و نه ورزشم ولی سعی میکنم حتما حتما ۵ ساعت قبل از خواب چیز دیگه غیر از آشامیدنی نخورم، واینو مدیون توئیگی مهربون هستم که این روش رو به من یاد داد با طرح ساعت ۷ شبی، ازت ممنونم. 
آب ناشتا
صبحانه یک لیوان شیر و نصف موز ۱۵۰
نهار  ۲تکه مرغ سوخاری و ۲ تکه رول بادمجان و یه ظرف سالاد  ۶۰۰
میان وعده  یه هویج۳۰ 
شام  نصف پیتزای سبزیجات با پنیر کم ۳۰۰
جمع کالری ۱۰۸۰ = ۱۲۰۰
ناشتا یه لیوان آب
صبحانه یه لیوان شیر ۱۱۰
نهار  یه ظرف سبزیجات بخار پز ( هویج, مارچوبه، کرفس و نی نی ذرت) و ۵ قاشق عدس پلو  ۶۰۰
میان وعده  ۸ تا شبه پفک  و یه برش هندونه ۷۰
شام  ۲ تا لازانیا لقمه ای ۳۰۰
میان وعده  یه پرتغال و یک چهارم آناناس ۵۰
جمع کالری ۱۰۳۰   با احتساب اشتباه ۱۲۰۰
ورزش 
۳۰ دقیقه آیروبیک متوسط 
۳ ست ۱۰ تایی دراز نشست 
اب مصرفی ۸ لیوان
این نخوردن بعد از ساعت ۷ شب، یا بهتره این جوری بگم نخوردن ۵ ساعت قبل از خواب معجزه میکنه، مدت مدیدی بود در وزن ۶۵ گیر بودم فقط سه شب بعد از ۷ شب چیزی نخوردم یه دفعه اومدم روی وزن ۶۴.۵ و دو روز بعدش هم شدم ۶۳.۸ ولی الان دوباره ساعت ۱۱ شب تازه شام میخورم و بعضی از شبها هم که خیلی دیر میخوابم مثلا ساعت ۳ و ۴ صبح،واین طوری میشه که یه حالی به شکم محترم میدم، حالا باز خدا رو شکر فعلا از ۶۴.۵ بالاتر نرفته ولی خوب دوباره از امشب شروع کردم و از ۸ شب به بعد چیزی نخوردم و سعی میکنم که دیگه نهایت ساعت ۱ شب بخوابم تا مبادا هوس چیزی بکنم.
امروز از غذا خوردنم راضی بودم چون خیلی غذام را جویدم و بعد از هر لقمه صبر میکردم که ببینم صدایی از طرف شکمم میشنوم واسه سیری یا خیر، که البته نهار چنین اتفاقی نیفتاد تازه بعد از اتمام غذایی که برای خودم در نظر گرفته بودم هنوز دلش میخواست که خوب تصمیم گرفتم خودم را به اون راه بزنم یعنی نشنیدم و چون خیلی اصرار کرد یه پرتغال خوردم که دیگه اروم شد، ولی در عوض شام هنوز نصف غذام هم نخورده بودم که شکم محترم فرمودن کافیه و من دیگه یه ذره فقط جا دارم که اونم خودم لازمش دارم واسه نفس کشیدن، من هم اطاعت امر کردم و بقیه غذام رو گذاشتم توی یخچال با وجودی که کالری چندانی هم نداشت اخه ماست و خیار بود اونم ماست از نوع کم چربی.
ورزش امروزم بیرون از خونه در هوای بارانی همراه با پایه همیشه ثابت و شاد و پر انرژیم، منظور هیراد وروجک مامانه، انجام شد به مدت یک ساعت، که البته بیشباهت به پیاده روی لاک پشت نبود، برخلاف همیشه هیراد خیلی امروز اروم راه میومد چون از اقبال بلندم پسر سربه زیر من گله ای مورچه دید و شروع کرد  همراه اونها گام برداشتن، در واقع بادیگارد اونها شده بود، امروز طبع حمایت از حشرات از بلقوه به بالفعل تبدیل شده بود، البته با هزار مکافات از اون محل دور شدیم که شروع به دویدن کرد، بنابراین نتیجه میگیریم که پیاده روی من امروز هم از نوع اینتروال بوده .
ناشتا یه لیوان اب با عسل و اب لیمو ۱۰
صبحانه یه لقمه نون و پنیر  ۱۰
نهار  ۶۰ گرم نودل کاری   یه پرتغال ۳۳۰
میان وعده  یه چای سبز همراه با ۲ تا خرما و یه باقلوا بادومی  و یه هویج  ۱۰۰
شام ماست و خیار  با نصف نان تست جو ۱۵۰
جمع کالری ۶۰۰ که با حساب اشتباهات  ۸۰۰
ورزش  یک ساعت پیاده روی که در بالا شرح داده شد 
اب مصرفی ۴ لیوان
دوباره امروز نشد جدول بزارم در واقع پیست نمیشد و فقط نوشته ها میومد پس فقط امتیازم رو اعلام میکنم ۱۸ امتیاز    
 
دیشب با همسری نشستیم فیلم دیدن (سیزن سوم پرزن برک) و این شد که ساعت ۴:۳۰ صبح خوابیدیم، و از عجایب خلقت اینکه ساعت ۱۲:۳۰ ظهر هیراد، بیدارم کرد این شد که تمام برنامه صبحانه و نهار و الی آخر با تأخیر شروع شد.
بجای شکلات کیندر ۱ پرتغال خوردم، 
صبحانه ساعت ۱ : یه لیوان آب سیب
نهار : ۷ قاشق اسلامبولی  ۵۰۰
میان وعده  ۴ تکه جوجه 
ورزش 
۳۰ دقیقه تردمیل (اینتروال)
۲۰ دقیقه الپتیکال ( اینتروال)
۵ ست ۱۵ تایی درازنشست
۴ ست ۲۰ تایی کار با وزنه پهلو


نيم ساعت فعاليت سبكيك امتياز
ده دقيقه اضافه بر نيم ساعت فعاليت سبكيك امتياز
نيم ساعت فعاليت متوسط2 امتياز
ده دقيقه اضافه بر نيم ساعت فعاليت متوسط2 امتياز
نيم ساعت فعاليت سنگين3 امتياز3
5 دقيقه اضافه بر نيم ساعت فعاليت سنگين3 امتياز12
سركشي به دوستان و انرژي مثبت دادن به هر يك نفريك امتياز5
نخوردن قند و شكر در هر نوع بيش از 50 كالري5 امتياز5
انتخاب اصلح در جهت تغذيه مناسب به هر انتخاب 5 امتياز5 امتياز5
گوش كردن به شكم در حين غذا خوردن و آهسته خوردن در هر وعده5 امتياز5
خوردن حداقل يك ليوان سبزيجات در طي روز3 امتياز



جمع كل امتيازات امروز من  35




دنبال یه سری مطلب در مورد زنان و فمنیسم میگشتم و به خیلی وب سایت رسیدم، تصمیم گرفتم وارد هر وبلاگی میشم، دو تا از وبلاگهایی که لینک کرده رو باز کنم ببینم چی نوشتن، که خوب باعث شد ۲ ساعت از وقتم رو به وبلاگ خوندن بگذره، بعد به خودم گفتم چقدر جالبه چقدر طرز فکر آدمها با هم متفاوته چقدر جالبه که تو میفهمی یکی از هموطنات یه جایی از این دنیا چه جوری فکر میکنه به چی اهمیت میده و با خیلی از نظر ها آشنا میشی حالا کاری نداریم که رد میکنی یا قبول، در کل جالبه یکی خیلی خیلی مثبت یکی کاملا برعکس، یکی جدی، یکی پر از طنز، یکی باادب ، یکی فقط کلمات ستاره دار استفاده میکنه، خلاصه زنگ تفریح دو ساعته جالبی بود.
قرار بود امروز جدول بزارم ولی مثل اینکه تنبل تر از این حرفام، بهونم قالب وبلاگم بوده.
آب ناشتا خوردم
۲ تا پرتغال میان وعده ۵۰
نهار  ۷ تکه جوجه کباب با یه ظرف سالاد ۵۰۰
میان وعده  یه ماگ قهوه ۱۰۰
شام  یه سیبزمینی بخارپز با سس خردل و ۲ تکه ناگت مرغ ۴۰۰
میان وعده  نصف سیب ۲۰
جمع کالری ۱۰۷۰
ورزش نکردم 
امتیازم فقط مال نصفه سیب بود که جای بستنی خوردم 

این قالب عوض کردن هم حکایتی شد، اول که قالب عوض کردم نصفه میومد بعد از کلی کلنجار رفتن درست شد و منم خوشحال که دیگه همه چیز روبه راهست، تا امروز که دیدم از دوستان هیچکس واسم کامنتی نذاشته، عجیب بود چون تا به حال پیش نیومده بود بنابراین به قالب وبلاگم مشکوک شدم از اون شکهای زنانه، رفتم سراغش و وقتی روی نظر کلیک کردم، دیدم ای داد بیداد اصلا باز نمیکنه، این بود که اون یکی قالب هم حذف کردم و شروع کردم گشتن در اینترنت بدنبال یه تمپلت خوب، که در اینجا از مهربان همسر خیلی متشکرم، اون به من کمک کرد و این تمپلت انتخاب شد که البته خیلی مشکل داشت و وقتی کپی کردم همه چیز قاطی پاطی شده بود ولی با کمک خدای برنامه نویسی (مهربان همسر)  همه چیز سر جای خودش قرار گرفت و نتیجه این شد که شما میبینید.
( همسر مهربانم بینهایت از تو سپاسگذارم که وقتت رو برای درست کردن وبلاگم گذاشتی با وجودی که خودت گرفتاری زیادی داشتی و برنامه ریزی کرده بودی که توی روز تعطیلت به کار های شخصی خودت برسی و میدونم توی روز تعطیلت دوست نداری که کد بنویسی ولی بخاطر من وبلاگم رو درست کردی همین جا و در ملاء عام و با صدای بلند، توی گوشت میگم عزیز مهربانم تا ابد دوست دارم )
ببخشید بچه ها میدونم وبلاگ رژیمیه و جایی واسه ابراز عشق و عاشقی نیست ولی چون در رابطه با ایجاد وبلاگ بود لازم بود همین جا اعلام کنم.

امروز در مورد رژیمم چیزی نمی نویسم چون الان خیلی دیر وقته و هنوز هیراد بیداره و باید برم بخوابونمش، فردا اگه بشه هم جدول میزارم و هم به دوستان گلم سر میزنم.


من نمیدونم بچه هایی که رژیم کم کالری میگیرن چطوری طاقت میارن، یه امروز ظهر که سوپ خوردم به خودم گفتم دیگه غیر از آب چیزی نمیخورم تا فردا ولی مگه تونستم، خیلی سخته، داشتم از گرسنگی هلاک میشدم، حالا جالب اینجاست که صبح هم با خودم قرار گذاشته بودم فردا رو هم رژیم آب  بگیرم، ولی قربونتون من از این جونها ندارم، حاضرم از پرخوری بمیرم ولی از گرسنگی نمیرم، چه میشه کرد، منم اینجوریم و به همون هفته ای ۱۰۰ گرم کم کردن راضیم.
به توصیه مامان بانو جون، قالب وبلاگم رو عوض میکنم، بنابراین اگه یه دفعه دیدید قالب وبلاگمو عوض شد تعجب نکنید با وجودی که میدونم همه دوستانی که اینجا واسم کامنت میزارن با این شکل و رنگ خو گرفتن و منو با این قالب وبلاگ میشناسن ولی مجبورم به دلایل سوق الجیشی و اینا عوضش کنم، حالا خدا کنه یه چیز خوبی گیرم بیاد. 
آب ناشتا همراه با عسل و لیمو ۱۰
صبحانه  یه لیوان آب پرتغال ۳۸
نهار  سوپ جو  ۲۰۰
میان وعده  یه گریپ فروت، ۵ تا بادام، ۲ فندق ۱۲۰
شام  نان و ۲ تا تخم مرغ نیمرو ۴۰۰
میان وعده  ۲ گریپ فروت، ۵ تا بادام هندی، ۴ دانه پفک ۱۸۰
ورزش 
۳۰ دقیقه تردمیل
۵ ست ۱۵ تایی درازنشست
۴ ست ۳۰ تایی پهلو کار با دمبل
جمع کالری  ۹۴۸ رندش میکنیم  ۱۱۰۰
---------------------------------------------------------------------------------------------------------
میخواستم قالب وبلاگم رو از نمونه های خود بلاگر استفاده نکنم و از سایت های دیگه انتخاب کنم واسه همین دیشب خیلی گشتم و تمپلتهای قشنگی هم پیدا کردم ولی متاسفانه به وبلاگم نخورد با وجود اینکه واسه خود بلاگر طراحی شده بود، مجبور شدم از بین نمونه های خودش یکی انتخاب کنم که در راستای همین کپی و پیست کردنها، لینک دوستان رو از دست دادم، و حالا دوباره از اول باید بیام به وبلاگها و آدرسها رو بردارم.
زندگی تفسیر سه کلمه هست:
۱- خندیدن
۲- بخشیدن
۳- فراموش کردن
پس تا میتوانی بخند، ببخش و فراموش کن
امروز به تصمیماتی که دیروز گرفته بودم عمل کردم و از این بابت احساس رضایت خوبی دارم 
آب ناشتا
صبحانه  یه لیوان شیر با یه باقلوای یزدی ۱۶۰
نهار استیک با ۴ تا قارچ  ۴۰۰
میان وعده  یه چای سبز و یک پرتغال ۴۰
شام  یه پیتزا ۹۰۰
آب مصرفی ۸ لیوان 
جمع کالری  ۱۵۰۰
ورزش:
۲۰ دقیقه تردمیل 
۲۰ دقیقه دوچرخه
۶ ست ۱۵ تایی درازنشست
۳ ست ۲۰ تایی پهلو  کار با دمبل 
۳ ست ۱۵ تایی پرس سینه
۳ ست ۱۵ تایی کار با وزنه ران پا

بر خلاف دیروز، امروز تصمیمات جدیدی گرفتم البته به همه اونها گاه گاهی عمل میکردم ولی از امروز که اینجا هم عنوان میکنم دیگه واسه خودم یه اصل میزارم. 
حتما غذامو خیلی خوب بجوم حداقل ۲۰ مرتبه 
تا ۱ ساعت بعد از غذام آب و هیچ نوشیدنی دیگه نخورم
سالادمو قبل از غذام بخورم و نه با خود غذام 
شب بعد از ساعت ۸ دیگه هیچی نخورم حتی یه میوه فقط و فقط آب 
بعد از ورزشم تا ۲ ساعت هیچی نخورم، فقط آب
موقع ورزش کردن دم و بازدم فراموش نشه و تمرکز روی ورزشم رو از دست ندم 
امیدوارم بتونم به همش عمل کنم، هر چند که هنوز عادات غذایی بدی دارم از جمله اینکه من هنوز نتونستم خودم رو با ماست کم چرب و شیر کم چرب وفق بدم هنوز به طعمش عادت نکردم ودیگه اینکه ماهی رو فقط سرخ کرده دوست دارم غیر از این باشه اصلا نمیتونم بخورم.
روزمو با یه لیوان آب و عسل شروع کردم ۲۰
نهار  یه سیخ جوجه با ۳ قاشق پلو با ۵ قاشق استامبولی پلو۷۰۰
میان وعده  یه لیوان چای سبز با یه کوچولو لواشک ۲۰
شام یه کف دست نان سنگک با یه قوطی کبریت پنیر با یه دونه خیار و نصف گردو ۱۵۰
جمع کالری ۸۹۰ طبق معمول رندش میکنیم و ۱۰۰۰
ورزش 
۵ ست ۱۵ تایی درازنشست
آب مصرفی ۸ لیوان
متاسفانه من هنوز نتونستم جدول بزارم هر قالب جدولی رو در نظر میگیرم و کپی میکنم توی وبلاگم از صفحم میزنه بیرون و وقتی کوچیکش میکنم نوشته ها میزنن بیرون 

امروز، روز شگفت انگیزی نبود، نه اتفاق خاصی افتاد و نه من تصمیم جدیدی گرفتم و نه بر رژیمم پایدار بودم و نه بر ورزشم، ولی خوب تصمیم هم ندارم بگم روز خوبی نبود چون بلاخره یه روزی بود دیگه، که گذشت.
آب ناشتا  یه لیوان همراه با یه قاشق عسل و ابلیمو 
نهار: نودل  ۳۴۰ کالری
میان وعده: تا دلتون بخواد، ۲ قاشق بستنی، ۱۰تا بادام، ۱۰ تا بادام هندی، ۱۰ تا فندق، ۱۰ تا بادام کوهی، یه ماگ قهوه، یه سیب، یه گریپ فروت، ۱ برگه آلو، ۱۵دانه چیپس که البته همه اینها رو در زمانهای متفاوت خوردم، تقریبی درطی ۴ ساعت
شام : یه ظرف سالاد، ۲ قاشق دوپیازه گوشت 
 جمع کالری: فکر کنم ۲۰۰۰ تا شد شایدم نشد نمیدونم چون حقیقتش غیر از نودل که روی خود بستش نوشته بود بقیه رو حساب نکردم.
آب: ۸ لیوان 
البته با وجود این همه تنقلات خوردن به خیلی چیزها هم نه گفتم و حتی به بیشتر خوردنش نه گفتم یکی نیست بیاد به من بگه بترکی دختر این همه خوردی بازم میگی به خیلی چیزها نه گفتی 
ولی قبلا هم گفته بودم روزهای تعطیل میشم پایه مهربان همسر و بیرون رفتن و گشتن و فیلم دیدن در روز تعطیل این مشکلات هم داره که یه دفعه آدم رژیم و سلامتی و سالم خوری رو فراموش میکنه 
ولی این پرخوری کردن هم عالمی داره وقتی داری میخوری هی به خودت میگی نخور و در عین حال هم میگی حالا فقط همین امروز، بعد هم که تمام میشه میشینی خودتو دعوا میکنی که چرا رعایت نکردی و این همه خوردی 


چقدر خوبه که میتونیم سریع خودمون رو تغییر بدیم و به آنچه که دوست داریم فکر کنیم و واسش برنامه ریزی کنیم.
با وجود اینکه در رژیم گرفتن خیلی سست شده بودم و یه جورایی میخواستم که کلا ولش کنم ولی با خوندن وبلاگ بچه ها و نتیجه بخش بودن رژیم ها، ابراز خوشحالی ها از بابت کم شدن وزن، و آموزش نرمشها، کالری شمردنها و خیلی چیزهای دیگه مجددا به وجد اومدم و دوباره رژیم رو از سر میگیرم و قبل از هر چیز طرح ۷ شب رو عملیش میکنم که البته از فردا شب، چون ساعت ۹ شب شامم رو خوردم.
خدایا سپاسگذارم که هنوز فراموش نشدم 
امروز خیلی خوب ورزش کردم همه این نخوردن شام هم در ساعت ۷ شب این بود که تازه ساعت ۷ ورزشم را تمام کردم و یکی دیگه از چیزهایی که از امروز حسابی بهش پایبندم، همینه که بعد از ورزشم غیر از آب هیچ چیز دیگه نخورم تا ۲ ساعت، اگه شد یک ساعت و نیم هم اشکالی نداره.
صبحانه  نصف لیوان شیر  ۵۵
نهار  ۳ تا قاشق پلو ۱۵۰
شام  یه ظرف سوپ جو  ۳۰۰
جمع کالری  مطمئنم زیر ۱۰۰۰ خوردم ولی به نظر میاد که خیلی کالری دریافتیم پایینه 
ورزش 
۴۵ دقیقه تردمیل (اینتروال)
۲۰ دقیقه دوچرخه
۴ ست ۲۰تایی درازنشست
۵ست ۲۰تایی کار با وزنه پهلو
۳ست ۱۵تایی کار با وزنه  سینه
۳ ست ۱۰ تایی کار با وزنه  ران پا
۳ ست ۱۰تایی اسکات
آب مصرفی تا الان ۵ لیوان

این روزها یه سری تغییراتی توی زندگی واسم پیش اومده که خیلی مواقع منو حسابی میریزه به هم، ولی دارم تمام سعیمو میکنم یه جورایی با هاش کنار بیام ولی خوب همین مسئله که البته به بی ارادگی این جانب هم بر میگرده باعث شده رو بیارم به خوردن شیرینی جات و مخصوصا بستنی، که اصلا هم از خوردنشون احساس رضایت نمیکنم و مرتب با خودم دعوا دارم، که چرا اینو خوردم ، چرا نتونستم جلوی شکمم بگیرم و الی آخر. 
از همه بد تر اینکه حوصله ورزش کردن هم ندارم و همه چیز رو گذاشتم کنار، خیلی مسخره هست وقتی بدونی کاری اشتباه و داری به خودت صدمه میزنی ولی باز لج کنی و همون کار رو انجام بدی، چرا این جوری شدم، نمیدونم ولی خدا کنه زود درست شم.
رژیم امروز مثلا:
صبحانه ۱ لیوان شیر و ۲تا باقلوا
نهار  شوید پلو با گوشت ۵۰۰
میان وعده  بستنی 
شام  پلو و یه سیخ کباب ۵۰۰
میان وعده پاپ کورن 
کالری جمع نزنم بهتره
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------
ساعت ۲ شب، مهربان همسر، هوس برگر مکدونالد کرد و سفارش چیکن برگر داد ، از او اصرار که پایه باش با هم بخوریم از من انکار که نه بیخیال دیگه جا ندارم، که خوب مشخصه همسری پیروز شد و من فکر کردم پایه بودنم عواقب بهتری بدنبال خواهد داشت.
دو سه روز بود که حال زیاد خوبی نداشتم. هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی، ولی خدا رو شکر الان خیلی خوبم و در حال حاضر نه مشکل جسمی دارم و نه روحی. البته این حالم هیچ ربطی به رژیم نداشت.
امروز از صبح مشغول کارهای خونه بودم و تا ساعت ۴ بعد از ظهر ادامه داشت. 
یکی از کارام اتو کشیدن بود که خیلی از این کار بدم میاد و متنفرم. وقتی دختر خونه بودم هیچوقت خودم لباسامو اتو نزدم و همیشه یا مامان گلم  و یا خواهر مهربانم این کارو واسم میکردن، موقع ازدواجم هم همین حرف رو به همسرم زدم که از اتو کشیدن بدم میاد و اونم یه قولهایی داد واسه اتو، که البته مخصوص چند ماه اول ازدواج بو د و حالا دیگه خودم باید این کارو انجام بدم. خلاصه واسه اینکه بتونم راحتر این قضیه رو بپذیرم گذاشتم به حساب ورزش و کالری سوزی که در یک ساعت و در وزن من ۱۴۵ کالری سوزانده شد.
 اینم از غذا خوردنم:
 آب ناشتا خوردم
صبحانه  ۱ لیوان شیر با ۱ باقلوا یزدی ۱۵۰
نهار  خوراک گوشت سرخ شده با قارچ و کلم بروکلی ۴۰۰
میان وعده ۱ لیوان چای سبز با یه گز 
شام  همه چیز درهم و برهم، از جمله ۱ قاشق سالاد الویه، ۳ تا دونه سیب زمینی سرخ کرده، یه گاز اسنک سبزیجات، ۶ بادام زمینی
میان وعده  ۱ لیوان شیر با ۱ خرما و ۱ باقلوا
کالری  فکر کنم ۱۵۰۰
ورزش: 
وقت هم داشتم واسه انجام دادنش ولی حوصلم نشد 


امروز وزنم ۶۴.۵ بود، این جوری که بر خودم معلوم شده من تقریبا هفته ای ۲۵۰ گرم کم میکنم،  خوبه ضعف نمی کنم و کم بنیه نمیشم بااین همه کاهش وزنی که در هفته دارم، ولی بازم خدا رو شکر که کم میشه، فکر کن اگه قرار بود زیاد بشه یا ثابت بمونه چه فاجعه ای بود.
از وقتی ازدواج کردم دقتم در مورد خانواده هایی که بچه داشتن زیاد شد که چه جوری رفتار میکنن با بچه ها، خوب بالطبع از یه عده خوشم میومد از یه عده هم نه ولی چیزی که واسم عجیب بود اون مادر هایی بودن که بچه هاشون کارهای بزرگتر از سنشون انجام میدادن و مامانه کلی ذوق بچشو میکرد و دیگرون هم تصدیق میکردن که آفرین چقدر خوبه بیشتر از سنش میفهمه و انجام میده، نمیدونم شایدم خیلی خوبه و باید این جوری باشه ولی من همیشه دلم میخواست هیراد بچگی کنه نه اینکه بخوام کارهای بزرگتر هارو تقلید کنه، دوست داشتم  خیال بافی کنه در عین حالی که واقعیات جامعه هم بهش نشون میدم، دوست داشتم غرق دنیای بچگی باشه، این بود که از وقتی نوزاد بود هر روز صبح که از خواب بیدار میشد میبردمش کنار پنجره و میگفتم سلام خورشید خانوم، سلام درختها، سلام ماشینها و ... هر شب هم قبل از خوابش به همه شب بخیر میگفتم، وقتی باهاش بازی میکنم بیشتر حالت تأتر داره با همه عروسکهای حیوانیش حرف میزنم و میارمشون توی بازی، این ها رو گفتم چون دیشب هیراد موقع خواب دوید پشت پنجره گفت (شب خیر درختا، شب بخیر موتور شب بخیر تاکسی) البته به زبان بچگی خودش، امروز ظهر هم که مشغول بازی بود به همه حیوانات عروسکیش میگفت بیا بغلم و بوسشون میکرد واسم خیلی جالب بود، وقتی هم واسه شنا میخواستم ببرمش پایین رفت با همشون خداحافظی کرد و بوسیدشون و بعد اومد البته شاید به نظر هر کسی دیگه این کار ها  احمقانه بیاد.
بگذریم
صبحانه یه نان تست با پنیر  ۱۰۰
میان وعده هندوانه ۸۰
نهار ۵ ق پلو با ۳ ق خورشت بادمجان  ۵۰۰
میان وعده یه کیک کوچولو با یه ماگ قهوه  ۳۰۰
شام نصف ذرت و باز ۳ ق پلو با ۲ ق خورشت بادمجان  ۴۰۰
جمع کالری ۱۳۸۰ رند میکنم ۱۴۰۰
البته از ساعت ۷ به بعد برای اولین بار چیزی نخوردم 
ورزش
۴۰ دقیقه تردمیل (اینتروال)
۵ ست ۱۵ تایی درازنشست
۱۰ ست ۲۰ تایی کار با وزنه پهلو
 
امروز صبح ساعت ۸:۳۰ بود که بیدار شدم، قبل از هر کاری تصمیم گرفتم تا هیراد خوابه اول ورزشم را انجام بدم، که همین امر باعث شد انرژی مضاعفی واسه بقیه کارام بگیرم خیلی سر حال شده بودم. طبقه شش ساختمان ما، استخر و جکوزی هست که هیراد رو واسه شنا اونجا میبرم اطرافش بازه و کامل سر پوشیده نیست، روبروی ساختمان یه زمین گلف هست که خیلی بزرگه و منظره خیلی جالبی داره، بعد از ورزشم رفتم کنار استخر و زمین گلف رو تماشا میکردم و همونجا هم شروع کردم به قدم زدن، با وجود اینکه اینجا هوا گرمه ولی بخاطر بارونی که زده بود بوی علفها بلند شده بودو یه نسیم خنکی هم میوزید و حس خوبی بهم میداد از بچگی عاشق بوی علف بارون خورده بودم و دقیقا امروز که داشتم راه میرفتم و این بو به مشامم خورد تمام بچگیم جلوی چشمم اومد که همیشه وقت بارون میدویدم میرفتم بیرون و از یه درخت بالا میرفتم و همونجا مینشستم و چقدر مامانم از دستم حرص میخورد، بابا هم همیشه میگفت این باید پسر میشد، یادش به خیر چه روزهایی بود.
و اما رژیم و ورزش امروز که البته دوبار ورزش کردم یه بار صبح که توضیح دادم یه بار هم عصر 
صبحانه:    نصف لیوان شیر با یه آبنبات رژیمی  ۹۰
نهار:         یه ظرف سالاد با یه کفگیر ماکارونی  ۶۰۰
میان وعده : یه لیوان چای سبز، ۲ ق بستنی، ۴تا بادوم هندی ۱۰۰
شام :        یه ذرت و یه اسنک گوشت بدون پنیر ۳۰۰
جمع کالری ۱۰۹۰
ورزش 
صبح : ۲۰ دقیقه تردمیل (اینتروال)
          ۳ ست ۱۵ تایی دراز نشست
          ۱۰ دقیقه پیاده روی و غرق در کودکی
عصر: ۳۰ دقیقه تردمیل (اینتروال)
         ۵ ست ۱۵ تایی دراز نشست
        ۳ ست ۱۵ تایی کار با وزنه سینه
        ۳ ست ۱۵ تایی کار با وزنه ران پا 
        ۵ ست ۲۰ تایی کار با وزنه پهلو 
امروز از خودم بسیار راضیم و احساس خوبی دارم امیدوارم هرروزم بهتر از دیروز و امروزم باشه و از خودم راضی باشم 
چقدر حس خوبیه وقتی صبح زودتر از همیشه از خواب بیدار میشی.
من امروز صبح ساعت ۸ از خواب بیدار شدم که توی این چند ماهه اخیر بی سابقه بوده و به همه کارام رسیدم ساعت ۱۰ صبح نهارم آماده بود. 
عصر هم علاوه بر ورزش که توی خونه انجام دادم. یک ساعت هم با هیراد رفتم پیاده روی 
وقتی از بیرون برگشتم ساعت ۸ شب بود و من سر پایی شام خوردم و بعد از اون دیگه هیچی نخوردم، درسته که وعده ما ساعت ۷ بوده ولی منی که تا ساعت ۱ شب هم باز مشغول تنقلات خوردن بودم و تازه همیشه ساعت ۱۱ شب شام میخوردیم حالا واسم کلی جالب شده. کم کم کم خودمو به ساعت ۷ هم وفق میدم.
صبحانه بعد از خوردن یک لیوان آب یک کاسه آش ۲۰۰
نهار  ۵ قاشق پلو با ۳ قاشق قورمه سبزی  ۶۰۰
میان وعده  یک لیوان چای سبز با یه اپسیلوم کیک  ۵۰
شام  دو تا برش پیتزای سبزیجات  ۳۰۰
جمع کالری ۱۱۵۰ بگو ۱۲۰۰
ورزش
۳۰ دقیقه پیاده روی تردمیل (اینتروال)
۵ ست ۱۵ تایی درازنشست
۱ ساعت پیاده روی با هیراد (استقامتی) فکر کنم این یکی اندازه یک هفته کالری سوزوندم 

دیشب که تولدم بود، همسرم چند تا از بچه های ساختمون رو دعوت کرده بود خونمون، واسه همین تنها نبودیم و خیلی هم خوش گذشت یکی از بچه ها صدای قشنگی داشت و اهل گیتار و آواز خوندن بود که واسمون چند تا آهنگ خوند، تازه ساعت ۱۲ شب کیک برون و خورون بود البته من نخوردم ولی نشد که بعد از ساعت ۷ هم چیزی نخورم، وقتی به همسری گفتم من به خودم قول دادم دیگه از امروز بعد از ساعت ۷ چیزی نخورم در جوابم گفت آدم روز تولدش به خودش از این قولها نمیده، و برای اینکه واسش سوء تفاهم پیش نیاد که من فرشته هستم قول خود را شکستم.
و اما امروز
تلافی دیشب که کیک نخورده بودم امروز در آوردم و یک تکه نسبتا کوچیک خوردم 
صبحانه یه تکه پیتزا ۱۰۰
نهار  یک تکه ماهی با ۳ قاشق سبزی پلو ۳۰۰
میان وعده  همون کیکه که گفتم ۱۰۰
شام دو تا تخم مرغ آبپز با دو تکه نان تست ۲۵۰
مشغول شام درست کردن بودم که نگاه ساعت کردم دیدم وای ساعت ۷:۳۰ شبه و منم قراره بعد از ساعت ۷ چیزی نخورم این بود که سریع واسه خودم تخم مرغ آبپز درست کردم و شد ساعت یه ربع به ۸ که من شامم رو خوردم و دیگه زیپ دهان بسته و تا فردا صبح چیزی نمیخورم
ورزش نکردم 
جمع کل کالری  ۷۵۰ که میزارم ۱۰۰۰

 

امروز یکی از اون روزهای قشنگه که من کلی با هاش حال میکنم امروز روز منه فقط من، چون امروز تولدمه
تولدم مبارک  دست و جیغ و هورااااااااا
توی ایران معلوم بود که تولدم فصل پاییزه برگ درخت میریزه هوا شده کمی سرد... بقیه شعرشو خودتون بخونید. ولی اینجا فکر میکنی چله تابستون نه برگ ریزونی، نه تغییر رنگی، نه سرمایی، خدایا شکرت که یه جا چهار فصل داره یه جا دو فصل یه جا هم فقط یه فصل داره و گیج میشی که الان کدوم فصله؟
هنوز تولد بازیمو شروع نکردم چون آقای همسر رفتن بیرون، فکر کنم رفته بساط تولد علم کنه، هیراد هم کلی با هم رقصیدیم بعد رو مبل خوابش برد.
خودم آهنگ تولد گذاشتم رقصیدم و از خودم فیلم گرفتم و با خود فرداهام صحبت کردم 
صبحانه نصف لیوان شیر 
نهار  نودل کاری که کالریش ۳۴۸ بود من نصفشو خوردم
میان وعده ۲ قاشق بستنی و دو تا بادوم هندی
شام هنوز نخوردم تازه کیک تولد هم مونده 
۴۰ دقیقه تردمیل 
۳ ست ۱۵ تایی درازنشست
۶ ست ۲۰ تایی کار با وزنه قسمت پهلو 




سلام من دوباره برگشتم البته جایی نرفته بودم فقط آپ نمی کردم، البته مطمئن نیستم از امروز دوباره دائمی باشه ولی خوب هر وقت شد میام. یه مشکلاتی دارم که هنوز کاملا حل نشده وقتی به امید خدا کامل حل شد دیگه دائم دائم میشم 
از همه دوستانی که وقتی آپ هم نمیکردم بهم سر میزدن ممنونم
خوب من امروز ۶۵.۵ کیلو بودم که رقم دلچسبی واسم نیست آخه تقریبا دو ماهی میشه من روی همین وزن موندم. البته بالاتر از این وزن رفته ولی متاسفانه پایین تر نیومده. و طبق قولی که به خودم داده بودم دیگه پاک سازی یخچال نکردم، به غذای هیراد ناخونک نزدم ولی هنوز جواب نگرفتم، اما من که از رو نمیرم لجبازتر از این حرفام هنوز نهضت ادامه دارد و من همچنان در رژیم باقی میمانم.
امروز که وبلاگ توئیگی میخوندم تصمیم گرفتم که بعد از ساعت ۷ سعی کنم چیزی نخورم البته از فردا چون امروز که حسابی خراب کردم.
صبحانه یه کاسه کوچولو آش سبزی (ساعت ۱۱ صبح)
نهار ۵ قاشق پلو با دال عدس  (ساعت ۴ بعد از ظهر)
میان وعده یه کیک شکلاتی با یه ماگ موکا ( ساعت ۸ شب )
شام یه چیکن برگر ( ساعت ۱۰:۳۰)
الان ساعت ۱۲ شب و من هنوز چیزی نخوردم ولی نمیدونم تا کی تحمل میکنم و سراغ کمد تنقلات نمیرم 
کل کالری  جمع نکنم بهتره، خجالتش کمتره 
ورزش ۳ ساعت پاساژ گردی 
اسم این پستم میزارم قول که همیشه یادم بمونه به خودم قول دادم از ساعت ۷ شب به بعد چیزی نخورم
تا اطلاع ثانوی خدانگهدار
مواظب خودتون باشید، فکر کنم چند روز دیگه برگردم.
آب ناشتا ۲ لیوان
نهار سینه مرغ آبپز شده با یه ظرف سالاد ۳۵۰
میان وعده  چای سبز با چند تا چیز دیگه که یادم نمیاد چی ها خوردم ۱۰۰
شام  استیک  با یه ظرف سالاد  ۳۵۰
آب ۸ لیوان 
جمع کالری  رند میکنم  ۱۰۰۰
ورزش ۳۰ دقیقه تردمیل 
(خدایا خدایا تا انقلاب مهدی   مواظب خودت باش)  اینم دعای بعد از نماز بعضی از همولایتی ها 
دوستون دارم، لطفا واسم دعا کنید 
روز های شنبه و یک شنبه، چون روز تعطیل همسری هست معمولا خونه نیستیم و میریم بیرون، واسه همین من نمیتونم ورزش کنم، ولی روزهایی که هیراد رو میبریم پارک یه پیاده روی کوچولویی میکنم مثل امروز.
آب ناشتا ۲ لیوان
صبحانه یک لیوان شیر با خرما ۱۲۰
نهار  ۲ تکه ماهی سرخ شده ۳۰۰
میان وعده ۵ تا پسته یه لیوان چای سبز با یه آبنبات رژیمی ۵۰
شام  نصف پیتزا ۴۰۰
میان وعده  یه کوچولو هندونه ۱۰
جمع کالری ۸۸۰ که من میگیرم ۱۰۰۰
آب  ۷ لیوان
ورزش ۳۰ دقیقه پیاده روی 


امروز یه روز خیلی قشنگه، دو سال پیش، همچین روزی خداوند قشنگترین و بهترین هدیه را به من و بابا حسین داد و ما اسم اون هدیه قشنگ رو هیراد گذاشتیم، وروجک قشنگ و بانمک مامان امروز دو سالش تمام شد، من و بابا حسین و هیراد یه جشن تولد کوچولو گرفتیم، البته وقتی ایران بودیم واسش یه جشن گرفتیم تا بعد ها که فیلم تولدشو میبینه خوشحال باشه که همه توی تولدش بودن، خدایا شکرت بخاطر تمام نعمتهایی که به من دادی و حتی اونهایی که ندادی.
آب ناشتا  یه لیوان 
صبحانه یه استکان شیر ۵۰
میان وعده  ۱ پسته، ۲ کشک ۲۸
نهار  ماکارونی ۴۰۰
میان وعده  یه لیوان چای سبز، ۲ قاشق بستنی ۵۰
شام  یه ظرف سالاد با ۶ عدد قارچ کبابی ۱۵۰
آب  ۸ لیوان 
جمع کالری  ۶۷۸  با احتساب اشتباهات  ۹۰۰
ورزش
۵۰ دقیقه تردمیل با برنامه fat burn که ۶۰۰ کالری واسم زد، هر چند که نمیشه روی برنامه این دستگاهها حساب کرد، وقتی هم روش راه نمیری بازم کالری حساب میکنه، حالا مال چه کسی رو داره حساب میکنه الله و اعلم
۱۵ دقیقه الپتیکال 
۴ ست ۱۵تایی درازنشست
۷ ست ۲۰تایی پهلو کار با وزنه
از خودم امروز خیلی راضیم، با وجود اینکه ظهر نهار ماکارونی خوردم ولی فکر کنم با ورزشهایی که کردم کلیشو سوزونده باشم، ایول به خودم.
 
قبل از هر چیز از همه دوستانم ممنونم واسه نظرات خوبشون.
من یه خورده گیج شدم، از وقتی رژیم شروع کردم نسبت به بعضی از خوراکیها حساس شدم و هر وقت که میخورم وجدانم درد میگیره مثل ماکارونی، بستنی، همبرگر با پنیر و یا چیکن برگر بازم با پنیر و ... ولی وقتی کالری روشو نگاه میکنم به نظرم میاد زیاد نیست و من بدون ناراحتی میتونستم بخورم مثلا امروز یه بستنی شکلاتی خریدم که کالری روش زده ۱۰۰ گرم ۱۲۰ کالری که خو ب به نظرم خیلی کمه و راحت میشه خوردش و یا ماکارونی ۱۰۰ گرمش ۲۸۰ کالری که خوب وقتی همون ماکارونی رو با سبزیجات درست کنی و یا با گوشت ولی کم روغن نهایتش میشه ۴۰۰تا،  همشو هم که خودت نمیخوری و در مقایسه با غذاهای دیگه زیاد نیست، حالا موندم که حکایت اینها چیزی غیر از کالریه و یا این بدبختها اسمشون بد در رفته، لطفا منو راهنمایی کنید از این سر در گمی در بیام.
آب ناشتا ۲ لیوان
صبحانه  یک لیوان شیر با خرما ۱۳۰
نهار  خوراک لوبیا سبز ۳۰۰
میان وعده یه کمی هندونه، ۳ تا پسته،یه لیوان چای سبز با یه آبنبات رژیمی  ۱۰۰
شام  نودل ۲۵۰
میان وعده  داره شیطون گولم میزنه بستنی بخورم احتمالا موفق  هم میشه
آب ۸ لیوان
ورزش ۳۰ دقیقه پیاده روی 
کل کالری  با احتساب همه اشتباهات  ۱۰۰۰
متاسفانه چند تا عادت بد غذایی دارم که هنوز نتونستم ترکش کنم یکیش اینه که وقتی غذایی برای هیراد درست میکنم و دارم غذا بهش میدم خودم هم هی ناخونک میزنم به غذاش حالا هر چی میخواد باشه، که البته هیچ وقت هم اونها رو حساب نکردم، چه بسا که خود اونها کلی کالری داشته باشن، دومین عادت بدم اینه که پاکسازی یخچال میکنم، آخه وقتی یه غذایی درست میکنم و خورده نمیشه ( مثلا همسری هوس غذای بیرون میکنه و غذایی که من درست کردم میمونه) و یا اینکه زیاد درست کردم و بقیش میمونه، که فرقی نمیکنه همسری غذایی که تو یخچال بره و بمونه دیگه نمیخوره به هیراد هم که خودم غذایی مونده  نمیدم، اونوقت چی میشه؟ جواب کاملا مشخصه از اونجایی که من خیلی خانوم تشریف دارم و خیلی صرفه جو جای اینکه بریزم دور، میریزم تو خندق بلا، یه جورایی شکم من حکم .... پیدا میکنه، ولی چون تصمیم جدی  در مورد بدنم گرفتم اینارو مینویسم تا یادم بمونه و یاد بگیرم به بدنم احترام بزارم و دیگه اونو تشبیه به چیز ی نکنم. 
برنامه غذایی امروز
امروز صبح دو تا لیوان آب ناشتا خوردم واسه سوخت و ساز بدن 
صبحانه  ۱ لیوان شیر خوردم با یه آبنبات رژیمی  ۱۲۰
نهار نصف سینه مرغ آبپز با یه دونه قارچ با یه کلم بروکلی  ۲۰۰
میان وعده  یک لیوان چای سبز با یه آبنبات رژیمی و نصف استکان آب انبه ۳۰
یه کمی تمر هندی،  نصف لواشک گلین، ۶۰
شام  نصف چیکن برگر با یه ذرت کبابی ۵۰۰
میان وعده ۱ انار که با هیراد دو تایی خوردیم
غذاهایی که ناخونک زدم
  چند تا دونه پاپ کورن، دو تا پسته، یه دونه بادوم، یه قاشق از ماهیچه پلوی هیراد، یه قاشق چای خوری بستنی، دیگه بقیش یادم نمیاد
آب ۵ لیوان
کل کالری مصرفی  ۹۱۰ بر طبق اعداد ولی با اضافه کردن بقیه چیز ها   ۱۵۰۰
ورزش  ۱۲ دقیقه دوچرخه 
سه ست ۱۰ تایی دراز نشست
سه ست ۲۰ تایی پهلو (کار با وزنه)
۱۰ دقیقه تردمیل 



از وقتی از ایران اومدم یه خورده برنامه هام به هم ریخته، ولی از امروز تصمیم گرفتم سرو سامان بهشون بدم، امروز تقریبا به همه بچه ها سر زدم البته واسه هیچکس نظری نذاشتم، فقط میخوندم ببینم بقیه در چه حالن، خیلی با حال بود همه در جنب و جوش کاهش وزن، همه به هم امیدواری میدن همدیگه رو راهنمایی میکنن از تجربیات خودشون در کاهش وزن میگن هر کسی هر اطلاعاتی در زمینه کاهش وزن داره با دیگرون تقسیم میکنه، هر کسی مشکلی داره مطرح میکنه تا دیگرون اگه راه حل خوبی دارن کمکش کنن، با همدیگه مشورت میکنن، دردل میکنن و خلاصه اینکه چقدر با خوندن وبلاگهای بچه ها آدم میتونه انرژی مثبت بگیره، امیدوار و با انگیزه بشه، به خودم افتخار میکنم که دوستان گلی مثل شما دارم، امیدوارم همین طور که ماها وبلاگ ساختیم واسه کاهش وزن و تغذیه درست، و همه با هم همکاری میکنیم، در زمینه های دیگه هم هر کس مشکلی داشته باشه همین کار رو بکنه.

به امید موفقیت همه بچه ها 

یه برنامه غذایی جدید واسه خودم گذاشتم که باید ببینم چی توش کم داره کم کم اضافه کنم، فعلا هفته ای دوبار برنج البته با روغن زیتون، هفته دو بار ماهی شایدم بیشترش کردم، هفته ای دوبار سبزیجات بخار پز، هفته ای یکبار گوشت قرمز فقط بصورت آبپز، هفته ای یکبار مرغ که یا آبپز یا جوجه کباب و هفته ای دو بار نودل بدون اضافه کردن هیچ چیز دیگه، که البته واسه نهار و شام کم آوردم باید ببینم چه چیز دیگه میتونم اضافه کنم که خوب باشه، استقبال میکنم از هر نوع  پیشنهاد خوب غذایی.

صبح ، با یه لیوان آب ولرم شروع کردم 
صبحانه  نصف لیوان آب پرتغال 
میان وعده کلم بروکلی با لیمو 
نهار ماهی کبابی ۳۰۰
میان وعده چای سبز 
شام  همبرگر ۴۰۰
میان وعده  ۳ تا پسته یه کوچولو تمر هندی 
ورزش 
۳۰ دقیقه تردمیل 
۱۰ دقیقه الپتیکال 
۲۰ تا درازنشست
آب  ۵ لیوان 
به چیزی نه نگفتم ولی سعی کردم کم بخورم اونهایی هم که نخوردم مثل سیبزمینی سرخ کرده و نوشابه میل نداشتم و البته به امید خدا هیچوقت دیگه هم میلش پیدا نمیکنم.