چقدر خوبه که میتونیم سریع خودمون رو تغییر بدیم و به آنچه که دوست داریم فکر کنیم و واسش برنامه ریزی کنیم.
با وجود اینکه در رژیم گرفتن خیلی سست شده بودم و یه جورایی میخواستم که کلا ولش کنم ولی با خوندن وبلاگ بچه ها و نتیجه بخش بودن رژیم ها، ابراز خوشحالی ها از بابت کم شدن وزن، و آموزش نرمشها، کالری شمردنها و خیلی چیزهای دیگه مجددا به وجد اومدم و دوباره رژیم رو از سر میگیرم و قبل از هر چیز طرح ۷ شب رو عملیش میکنم که البته از فردا شب، چون ساعت ۹ شب شامم رو خوردم.
خدایا سپاسگذارم که هنوز فراموش نشدم 
امروز خیلی خوب ورزش کردم همه این نخوردن شام هم در ساعت ۷ شب این بود که تازه ساعت ۷ ورزشم را تمام کردم و یکی دیگه از چیزهایی که از امروز حسابی بهش پایبندم، همینه که بعد از ورزشم غیر از آب هیچ چیز دیگه نخورم تا ۲ ساعت، اگه شد یک ساعت و نیم هم اشکالی نداره.
صبحانه  نصف لیوان شیر  ۵۵
نهار  ۳ تا قاشق پلو ۱۵۰
شام  یه ظرف سوپ جو  ۳۰۰
جمع کالری  مطمئنم زیر ۱۰۰۰ خوردم ولی به نظر میاد که خیلی کالری دریافتیم پایینه 
ورزش 
۴۵ دقیقه تردمیل (اینتروال)
۲۰ دقیقه دوچرخه
۴ ست ۲۰تایی درازنشست
۵ست ۲۰تایی کار با وزنه پهلو
۳ست ۱۵تایی کار با وزنه  سینه
۳ ست ۱۰ تایی کار با وزنه  ران پا
۳ ست ۱۰تایی اسکات
آب مصرفی تا الان ۵ لیوان

این روزها یه سری تغییراتی توی زندگی واسم پیش اومده که خیلی مواقع منو حسابی میریزه به هم، ولی دارم تمام سعیمو میکنم یه جورایی با هاش کنار بیام ولی خوب همین مسئله که البته به بی ارادگی این جانب هم بر میگرده باعث شده رو بیارم به خوردن شیرینی جات و مخصوصا بستنی، که اصلا هم از خوردنشون احساس رضایت نمیکنم و مرتب با خودم دعوا دارم، که چرا اینو خوردم ، چرا نتونستم جلوی شکمم بگیرم و الی آخر. 
از همه بد تر اینکه حوصله ورزش کردن هم ندارم و همه چیز رو گذاشتم کنار، خیلی مسخره هست وقتی بدونی کاری اشتباه و داری به خودت صدمه میزنی ولی باز لج کنی و همون کار رو انجام بدی، چرا این جوری شدم، نمیدونم ولی خدا کنه زود درست شم.
رژیم امروز مثلا:
صبحانه ۱ لیوان شیر و ۲تا باقلوا
نهار  شوید پلو با گوشت ۵۰۰
میان وعده  بستنی 
شام  پلو و یه سیخ کباب ۵۰۰
میان وعده پاپ کورن 
کالری جمع نزنم بهتره
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------
ساعت ۲ شب، مهربان همسر، هوس برگر مکدونالد کرد و سفارش چیکن برگر داد ، از او اصرار که پایه باش با هم بخوریم از من انکار که نه بیخیال دیگه جا ندارم، که خوب مشخصه همسری پیروز شد و من فکر کردم پایه بودنم عواقب بهتری بدنبال خواهد داشت.
دو سه روز بود که حال زیاد خوبی نداشتم. هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی، ولی خدا رو شکر الان خیلی خوبم و در حال حاضر نه مشکل جسمی دارم و نه روحی. البته این حالم هیچ ربطی به رژیم نداشت.
امروز از صبح مشغول کارهای خونه بودم و تا ساعت ۴ بعد از ظهر ادامه داشت. 
یکی از کارام اتو کشیدن بود که خیلی از این کار بدم میاد و متنفرم. وقتی دختر خونه بودم هیچوقت خودم لباسامو اتو نزدم و همیشه یا مامان گلم  و یا خواهر مهربانم این کارو واسم میکردن، موقع ازدواجم هم همین حرف رو به همسرم زدم که از اتو کشیدن بدم میاد و اونم یه قولهایی داد واسه اتو، که البته مخصوص چند ماه اول ازدواج بو د و حالا دیگه خودم باید این کارو انجام بدم. خلاصه واسه اینکه بتونم راحتر این قضیه رو بپذیرم گذاشتم به حساب ورزش و کالری سوزی که در یک ساعت و در وزن من ۱۴۵ کالری سوزانده شد.
 اینم از غذا خوردنم:
 آب ناشتا خوردم
صبحانه  ۱ لیوان شیر با ۱ باقلوا یزدی ۱۵۰
نهار  خوراک گوشت سرخ شده با قارچ و کلم بروکلی ۴۰۰
میان وعده ۱ لیوان چای سبز با یه گز 
شام  همه چیز درهم و برهم، از جمله ۱ قاشق سالاد الویه، ۳ تا دونه سیب زمینی سرخ کرده، یه گاز اسنک سبزیجات، ۶ بادام زمینی
میان وعده  ۱ لیوان شیر با ۱ خرما و ۱ باقلوا
کالری  فکر کنم ۱۵۰۰
ورزش: 
وقت هم داشتم واسه انجام دادنش ولی حوصلم نشد