امروز روز وزن کشی بود و من خیلی خوشحال هستم که همین جا اعلام کنم نیلوفر ۶۵ کیلویی شدم هوراااااااااااااااااااااااااا،
قبل از هر صحبت دیگه از نانای عزیزم کمال تشکر را دارم، نانا جونم دوست دارم،
در مورد اون خانواده که در پست قبلی گفته بودم خدا رو شکر همه چیز روبه راه شده بود آژانسی که واسشون این خونه رو جور کرده بود با صاحب خونه تماس گرفته بود و یک روز مهلت و بعدش  هم که شوهر بنده خدا از سفر برگشته بود و تصفیه حساب کرده بود، خدا از این صاحب خونه ها در هیچ کجای دنیا نصیب آدم مستأجر نکنه،
در مورد رفتنم به ایران تصمیم گرفتم یواشکی به بابا بگم و ازشون بخوام که به هیچکس نگن.امروز از صبح رفته بودم توی یکی از این مالهای مالزی واسه سوغاتی خریدن و بلاخره تمام شد خدا خیر همسری بده وگر نه من حالا حالا گیر خرید بودم خیلی کمک کرد فقط مونده دو تا مامانها که فردا باید برم همه کوالالامپور رو زیرو رو کنم تا چیز خوبی بگیرم واسشون، خدا کنه چیز خوبی گیرم بیاد،
افطار یک لیوان شیر ۲تا خرما۱۵۰
میان وعده  ۵ تا تمشک ۳ تا توت فرنگی
شام  چیکن برگر ۵۴۲
جمع کالری  حالا بگو ۸۰۰
آب ۴ لیوان  چه جالب هر روز کمتر از روز قبل آب میخورم، پسرفت داشتم جای پیشرفت
ورزش  نرسیدم انجام بدم همش تو خیابون بودم وقتی هم اومدم خونه یه کوچولو با هیراد درگیری داشتم بعدشم با خودم مشکل داشتم این بود که بی خیال ورزش شدم در عوض آهنگ غمگین گذاشتم وزار زار...
به چیز هایی که نه گفتم  نوشابه، و سیب زمینی سرخ کرده



امروز با مامانم صحبت میکردم، هنوز نمی دونن که ما قراره بریم ایران، در واقع هیچ کس نمیدونه، میخواستیم با رفتنمون همه را سوپرایز کنیم البته اگه خودمون سوپرایز نشیم، مامانم امروز میگفتن که قراره آخر هفته یه مسافرت برن گفتم مامان دو روز برید برگردید جمعه خونه باشید، کلی چاخان کردم که جمعه شب میخوام احیا بگیرم میخوام شما هم جلوی کامپیوتر باشین از طریق اینتر نت با هم احیا بگیریم، مامانم هم گفتن حالا تا ببینم چی میشه همه سعیمو میکنم تا برگردم، البته مامانم دارن میرن یزد، آخه خالم فوت کرده بودن و روز ۵شنبه چهلم خالم هستش و نمیشد که یه جوری منصرفشون کنم از سفر، حالا نمیدونم چیکار کنم بهشون بگم دارم میام یا نه؟ اگه بگم لذت سوپرایزه از بین میره ولی خوب اگه هم نگم واسه دو روز، مامانم و ندارم و غیر از اونم به خودم میگم اگه خدای نکرده یه اتفاقی واسمون بیفته هیچکس نمیدونه ما کجاییم با چه پروازی اومدیم و از این حرفها، هر چند که آدم نباید به دلش بد راه بده ،نه بابا چه اتفاقی.
رژیم 
افطار یک لیوان شیر با خرما ۱۳۰
میان وعده ۲ قاشق آش رشته ( همسایمون واسمون آورد)
شام  یه کفگیر عدس پلو با یه تیکه مرغ  ۶۰۰ و ۳ قاشق سوپ ۲۰۰
میان وعده  ۱ انار ۳ کراکر ۱۰۰
جمع کالری ۱۲۰۰
ورزش نکردم 
آب ۳ لیوان
به چیز هایی که نه گفتم  بستنی، کباب و شکلات 

 قانون خوبه که باشه ولی بعضی وقتها این قوانین باعث یکسری ناراحتیها هم میشه، مثلا امشب واسه یه  خانواده ایرانی یه مشکلی پیش اومده بود. ماجرا این بود که  آقای خونه واسه کاری که براش پیش اومده بوده امروز صبح  میره تایوان که فردا شب برگرده، وقتی خانم با دو بچه برمیگردن خونه هر چی کارت میزنن که وارد خونه بشن کارتشون کار نمیکنه وقتی از نگهبان ساختمون میپرسن بهشون میگه شما امروز مهلت اجارتون تموم شده و تا وقت اداری فرصت واسه تمدید داشتین، حالا هر چی این خانم اصرار میکنه که بزار امشب توی خونه خودمون بخوابیم تا فردا، نگهبان قبول نمیکنه، بنده خداها فعلا پایین نشستن، من و همسری هم رفتیم پایین و هر چی اصرار کردیم که شب بیان منزل ما قبول نکردن و امید داشتن که بلاخره اینا قبول کنن، ایشالا که قبول کنن. صاحب خونشون یه آقای چینی هست که نامه داده به نگهبان که اینها اجازه ورود ندارن. پناه بر خدا
رژیم غذایی
افطار طبق معمول یک لیوان شیر با خرما ۱۳۰
میان وعده نصف سیب
شام نصف پیتزا ۶۰۰
قبل از خواب و بعنوان سحری  یک لیوان شیر۱۱۰
آب ۵ لیوان
جمع کالری ۹۰۰
ورزش 
۲۰ دقیقه تردمیل 
امروز همسری رفت تا ببینه میشه واسه رفتن به ایران کاری کرد یا نه، وقتی برگشت گفت متاسفانه نشد و منم بجاش بلیط واسه سنگاپور گرفتم تا این تعطیلیه با هم بریم سنگاپور، البته قرارمون همین بود خلاصه خیلی توی دلم ناراحت شدم worriedو دلم گرفت ولی به روی خودم نیاوردم گفتم دیگه هر چی قسمت بوده و گذشت یک ساعت بعدش بلیط های ایران و رو کرد منم از خوشحالی بالا پایین میپریدم بغلش کردم و...big hugkiss البته مجبور شده بود بلیط اتوبوس ایران ایر بگیره ولی مهم اینه که داریم میریم ایران. فقط خدا به خیر بگذرونه، بدبختی اینجاست که فقط پرواز مالزی به تهران نیست از تهران هم پرواز به شیراز داریم این یکیو خیلی خدا به خیر بگذرونه ، جمعه هفته آینده عازم ایران هستیم، ای خدا شکرت. از نانای عزیزم، لونا جون و توئیگی مهربون،  ممنونم که واسم دعا کردید. چقدر دوست داشتم همتون از نزدیک ببینم ولی ما تهران نمیمونیم و میریم ولایت( شهر گل و بلبل شهر حافظ و سعدی) اونهایی که میخوان واسشون فال حافظ بگیرم بیان جلوwinking خوب دیگه بریم سر مبحث شیرین رژیم
افطار یک لیوان شیر با ۳ خرما ۱۷۰
میان وعده  ۱ ذرت ۱ ظرف سالاد البته میخواستم همین شامم باشه ولی ساعت ۱۲ شب خیلی گرسنه شدم۱۵۰
شام  یک سینه مرغ سرخ شده و یک لیوان نوشابه blushing۷۰۰
قبل از خواب  یک لیوان شیر با خرما ۱۳۰
جمع کالری ۱۱۵۰
ورزش 
۴۰ دقیقه پیاده روی
۵ ست ۱۵تایی درازنشست
امروز یکی از اون روز های حال گیری بود، قرار بود با همسری بریم ایران و چون مرخصی نداشت فقط واسه یک هفته بمونیم که البته همینش هم واسه من غنیمت بود، ولی امروز هر چی سعی کردیم بلیط تهیه کنیم اون تاریخی که ما میخواستیم جا ندادن و تاریخی جا داشت که اگه ما میگرفتیم فقط واسه سه روز میتونستیم ایران باشیم که این اصلا با عقل جور در نمی یومد، آخه ۸ ساعت با هیراد تو هواپیما اونم واسه ۳ روز نه نمیشه، حالا یه شانس دیگه مونده، دعا کنین واسم که جور شه، وگرنه دیگه میره تا کریسمس، ای خدا یعنی میشه؟ حالا میخوام برم به فرشته مربوطه یه نامه بلند بالا بنویسم شاید که پارتی بازی بشه به ما زود جواب بدن.
بخور بخور امروز 
افطار  یک لیوان شیر با ۳ تا خرما ۱۷۰
شام  دو تا تکه جوجه قفقازی با ففل دلمه ای و قارچ ویک اسلایس املت سبزیجات ۲۵۰+۲۰۰=۵۵۰
میان وعده هنوز نمی دونم چی میخورم
آب ۵ لیوان
ورزش 
۴۵ دقیقه تردمیل 
۳۰ تا دراز نشست
۳ ست ۲۰ تایی کار با وزنه (پهلو)

امروز هیراد و بردم پایین تا بره استخر، چند تا خانوم ایرانی پایین نشسته بودن، با هم سلام علیک کردیم و منم کنارشون نشستم شروع کردن در مورد یه دختری که اومده بود کنار استخر و روی بازوش  کامل تتو کرده بود حرف زدن که ( وای آبروی هر چی ایرانیه برده ، هنوز نیومده خودشو گم کرده ، چقدر هم زشته این تتو ، و از این جور حرفها) و البته من فقط لبخند میزدم ولی خیلی دلم میخواست بگم  خانوم ها بینی محترمتون رو از زندگی مردم بکشین بیرون چیکار دارین چیکار کرده شاید خودش خیلی دوست داشته، شاید شوهرش خوشش میاد، شاید یه چیز دیگه روی بازوش بوده دلش نمیخواسته کسی ببینه و هزار تا چیز دیگه آخه به من و دیگرون چه مربوطه. حالا بگذریم، بریم سر موضوع شیرین رژیم
افطار یک لیوان شیر با ۲ تا خرما ۱۵۰
شام  ۳ قاشق عدس پلو، یه تیکه کوچولو مرغ آبپز شده، ۵ قاشق آش رشته، ۵۰ گرم گوشت آبپز با نصف نان تست ( خودم که داشتم مینوشتم باورم نمیشد این همه چیز قاطی پاتی خوردم تازه هنوزم مونده
میان وعده  ۱ گریپ فروت  ۱ انار کوچولو 
جمع کالری  حالا مثلا ۱۲۰۰ فکر نکنم بیشتر شده باشه
ورزش
۴۵ دقیقه تردمیل 
آب ۴ لیوان
من سحر ها بیدار نمی شم واسه سحری و آخر شب که میخوام بخوابم یه چیزی سر پایی میخورم جای سحری، صبح ساعت ۶:۴ دقیقه بیدار شدم خیلی تشنه بودم گفتم خوب به موقع بیدار شدم هنوز اذان نگفته و رفتم یه لیوان آب خوردم و خوابیدم، ظهر ساعت ۲ برنامه Prayer Times رو باز کردم ببینم اذان مغرب امروز چه ساعتی هست که دیدم وای ساعت ۶ صبح اذان میگفته و من بعد از اذان آب خوردم، با خودم گفتم بی خیال اشکالی نداره من که نمی دونستم ولی وسوسه شدم برم تو اینترنت بگردم ببینم قبوله یا نه، که فهمیدم قبول نیست و فقط کفاره نداره، منم مثل اونهایی که از خدا خواستن پریدم واسه خودم نهار درست کردم و روزه ام خوردم البته روزه نداشته، و برنامه غذایی امروز من
نهار  استیک با قارچ و کلم بروکلی بخار پز شده ۴۰۰
شام  چیز برگر با یه لیوان نوشابه
میان وعده یا همون سحری چند لقمه نون و پنیر با یه لیوان شیر و خرما یه هلو و گریپ فروت
آب ۵ لیوان
ورزش  ۴۵ دقیقه پیاده روی
جمع کالری خیلی