دو سه روز بود که حال زیاد خوبی نداشتم. هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی، ولی خدا رو شکر الان خیلی خوبم و در حال حاضر نه مشکل جسمی دارم و نه روحی. البته این حالم هیچ ربطی به رژیم نداشت.
امروز از صبح مشغول کارهای خونه بودم و تا ساعت ۴ بعد از ظهر ادامه داشت. 
یکی از کارام اتو کشیدن بود که خیلی از این کار بدم میاد و متنفرم. وقتی دختر خونه بودم هیچوقت خودم لباسامو اتو نزدم و همیشه یا مامان گلم  و یا خواهر مهربانم این کارو واسم میکردن، موقع ازدواجم هم همین حرف رو به همسرم زدم که از اتو کشیدن بدم میاد و اونم یه قولهایی داد واسه اتو، که البته مخصوص چند ماه اول ازدواج بو د و حالا دیگه خودم باید این کارو انجام بدم. خلاصه واسه اینکه بتونم راحتر این قضیه رو بپذیرم گذاشتم به حساب ورزش و کالری سوزی که در یک ساعت و در وزن من ۱۴۵ کالری سوزانده شد.
 اینم از غذا خوردنم:
 آب ناشتا خوردم
صبحانه  ۱ لیوان شیر با ۱ باقلوا یزدی ۱۵۰
نهار  خوراک گوشت سرخ شده با قارچ و کلم بروکلی ۴۰۰
میان وعده ۱ لیوان چای سبز با یه گز 
شام  همه چیز درهم و برهم، از جمله ۱ قاشق سالاد الویه، ۳ تا دونه سیب زمینی سرخ کرده، یه گاز اسنک سبزیجات، ۶ بادام زمینی
میان وعده  ۱ لیوان شیر با ۱ خرما و ۱ باقلوا
کالری  فکر کنم ۱۵۰۰
ورزش: 
وقت هم داشتم واسه انجام دادنش ولی حوصلم نشد 


6 نظرات:

سما گفت...

سلام نیلوفر جونم خدا رو شکر که حالت بهتره چند روز نبودی نگرانت شدم امروز کلی کار کردیا خسته نباشی منم از اتو کشیدن متنفرم

ففلی گفت...

خوشحالم که بهتری عزیزم.

گلباقالی گفت...

وای نیلو جونم منم عین تو از اتو کردن متنفرم !!! راستی میزان آب مصرفیتم بنویس

توئـیــــگی گفت...

ای جااااااانم
دخترمون چه لبی ورچیده واسه اتو کاری . اتفاقا داشتم بالا رو میخوندم میگفتم حتما برات بنویسم که کالری سوزی اتوکاری بالاست . بعد دیدم خودت حسابشو داری .
باقلوا یزدی از کجا آوردی ؟ از ایران ؟ باریکلا که اراده کردی تا حالا نگهش داشتی . من بودم سه روزه همه خوردنیها رو تموم کرده بودم .
یه شوهر گل داری یه پسر ناز در یه کشور آزاد تنفس میکنی ... چیزهائی که خیلی ها قدرشو میدونن . تو رو خدا ناشکری نکن
بوست دارم

ستایش گفت...

سلام نیلویی مهربون صبح قشنگ بخیر منم از اتو کشیدن خوشم نمی یاد به خواهرم می گم برام انجام بده و بهش یک دستمزدی می دم اخه خیلی رو لباسم حساسم و حتما باید تمیز و مرتب باشن به خاطر همین با خواهرم قرار داد دارم خودش قبول نمی کرد ولی یکی دوروز که نبود.راستی مواظب خودت باش گلم سعی کن به پزشک مراجعه کنی اخه توالان مطعلق به خودت نیستی تو مطعلق به دونفری که دنیاشون هستی پس سعی کن سرسری نگذری از این قضیه.دوستت دارم.

ففلی گفت...

منم از صبح تا حالا که بعد از ظهره دارم بعد از مدتها اتوکشی میکنم.همش به یاد تو بودم.