تعطیلی آخر هفته با همسری و هیراد رفتیم گنتینگ. خیلی خوب بود، آب و هواش معرکه بود یه باد خنکی می وزید که باورت نمیشد توی مالزی یه همچین جایی وجود داشته باشه، جنگلهای بکر و دست نخورده، آدمو مجذوب خودش میکرد وقتی با تله کابین داشتیم از روی جنگل رد میشدیم صدای پرندگان و بعضا صدای حیوانات جنگل میومد که دلت میخواست همونجا تله کابین متوقف میشد و تو ساعتها مینشستی و به این صداها گوش میکردی، وقتی هم که به خود گنتینگ رسیدیم که همه چیز مهیا بود واسه یک تعطیلی باحال، به قول یک دوستی، هر چیزی سر جای خودشه و پیش خودت نمیگی ای کاش فلان چیز هم بود. از کوالالامپور تا گنتینگ ۱ ساعت راه بود، یه کوله پشتی بزرگ برداشته بودم که شب هم همونجا بمونیم و حسابی کیف و حال، ولی تمام هتلها پر بود و هیچکدومشون اتاق نداشتن بعد از کلی گشتن بلاخره یه هتل پیدا کردیم که خود اون هتل تا محل بازیها و گنتینگ نیم ساعت راه بود و تازه یادمون افتاد که پاسپورتمون هم با خودمون نیاوردیم این شد که دست از پا درازتر شب برگشتیم خونه، ولی همون یه روز هم خیلی خوش گذشت پیشنهاد میکنم هر کسی اومد مالزی حتما گنتینگ هم بره و از هفته قبلش هتل رزرو کنه.
توی قسمت بازی بچه ها، که بخاطر هیراد رفته بودیم یه عروسک قورباغه هم برنده شدم
در مورد رژیم تقریبا خوب رعایت کردم تا عصر، ساعت حدود یه ربع به هفت بود که رفتیم استار باکس قهوه بخوریم و عجب جایی بود، از کنار پنجره ابر ها رد میشدن در واقع ما توی ابر ها نشسته بودیم و منظره خیلی قشنگی بود، واسه هیراد کیک شکلاتی با خامه سفارش داده بودیم و من اینقدر محو تماشا شده بودم که وقتی هیراد به من گفت مامان کیک، دیگه کار از کار گذشته بود و کیک خوشمزه خورده شده بود، و بی خود و بی جهت ۱۰۰۰ کالری نوشته شد به حسابم و فکرش بکنید چه حالی از من گرفته شد (یک لحظه غفلت یک دقیقه پشیمانی) البته ظاهرا، چون باطنا خوشحال بودم از خوردنش خیلی حال داد. 
نتیجه گیری : کالری شماری تا اطلاع ثانوی تعطیل 

1 نظرات:

نانا گفت...

سلام عزیز دلم
خوشحالم که اینقدر بهت خوش گذشته خانومی
کیک هم نوش جونت فدات بشم من
مراقب خودت باش نازنینم
می بوسمت